همانند هر عقد دیگری امکان ابطال یا انحلال یا از بین رفتن عقد وکالت وجود دارد؛ مبتنی بر قوانین حقوقی ایران در موارد زیر عقد وکالت منحل شده و از بین می رود:

اول. عزل موکل:

در یک قرارداد وکالت در صورتی که حق عزل وکیل ضمن عقد وکالت یا یک عقد خارج لازم مثل عقد بیع یا سایر عقود لازم ساقط نشده باشد، موکل می تواند وکیل خود را با ارسال اظهارنامه عزل و از اجرای مورد وکالت باز دارد. در نظر داشته باشید تا خبر عزل وکیل به ایشان نرسیده است، هر اقدام قانونی که وکیل در حدود وکالتنامه اعطایی ایفاء نماید، نافذ می باشد و پس از اطلاع از عزل، اقدامات وکیل در حق موکل غیرنافذ و نیازمند رد یا تنفیذ موکل می باشد. 

دوم. استعفای وکیل:

ماهیت عقد وکالت جایز است یعنی علاوه بر اینکه موکل حق عزل یا فسخ عقد وکالت را دارد، وکیل نیز می تواند هر زمان که مایل بود استعفای خود را اعلام کند و محدودیتی برای این امر وجود ندارد مگر اینکه وکالت در دعاوی مطرح شده در دادگاه کیفری 1 که اگر رسیدگی در این دادگاه آغاز گردد، وکیل تعیینی اصحاب دعوا دیگر حق استعفاء را ندارند. 

سوم. مرگ یا جنون وکیل یا موکل:

مرگ یا جنون طرفین عقود جایز عموماً موجب انفساخ آن عقد می شود اما تعهداتی را همچنان بر دوش متعهدین آن عقود بار می کند برای مثال اگر وکیل به موجب وکالتنامه رسمی متعهد شده باشد برای فروش خودروی موکل اقدام کند و پیش از فوت خودرو را به فروش برساند، و ثمن را دریافت کند و موکل فوت کند، وکیل متعهد است که ثمن معامله را به وراث موکل پرداخت کند و این تعهد نشات گرفته از عقد وکالت منفسخ شده می باشد. همین ترتیب برای موکلی که به جنون دچار شده است نیز ساری و جاری خواهد بود. البته اگر وکیل مجنون شود یا فوت کند، دیگر نمی توان توقعی از ایشان داشت و اختیاراتی که برای وکیل در ضمن عقد وکالت پیش بینی شده به وراث وکیل منتقل نمی شود. 

چهارم. خود به خود باطل شدن وکالت:

ممکن است موضوع یا مورد وکالت انجام شود یا از بین برود، برای مثال موکل به وکیل وکالت در فروش خودرویی را می دهد که در دست موکل است و موکل در حین رانندگی با خودرو، تصادف کرده و خودرو کامل از بین رفته است در این صورت دیگر مورد وکالتی باقی نمانده که وکیل به آن عمل کند و یا برای مثال موکل خود اقدام به فروش خودرو پیش از اقدام وکیل کند که دیگر مورد وکالتی باقی نمانده که وکیل به آن عمل کند که در این صورت عقد وکالت بلااثر می شود.

یا در موردی که عقد وکالت برای مدت مشخصی منعقد شده باشد برای مثال موکل به وکیل 15 روز مهلت دهد تا مورد وکالت را انجام دهد که اگر در این مهلت پیش بینی شده، وکیل اقدام به انجام مورد وکالت نکند، دیگر عقد وکالتی باقی نمانده که وکیل به اجرای آن اقدام کند که در عمل عقد وکالت باطل شده است. 

 پنجم. محدودیت های قانونی (حجر):

حجر نیز می تواند برای وکیل و موکل محدودیت در اجرای موضوعات مالی و غیرمالی ایجاد کند برای مثال تاجری که ورشکسته شده است اگر پیش از ورشکستگی به وکیل وکالت مالی داده باشد، با صدور حکم ورشکستگی، وکالت نامه اعتبار خود را از دست خواهد داد و مدیر تصفیه تمامی اختیارات مالی شخص ورشکسته را به حکم دادگاه در اختیار می گیرد و این شرایط نسبت به رشیدی که سفیه شده است جاری و ساری است.