سلام من ازدواجی فامیلی داشتم و بخاطر اصرار خانواده ها این ازدواج سر گرفت بدون اینکه من و شوهرم ارتباطی بهم داشته باشیم یعنی دنیای ما خیلی از هم دوره، اوایل فکر می کردم که به مرور زمان درست میشه اما نشد و این رابطه معنایی برایم نداره از طرف دیگه طلاق تو خانواده های ما تابو هستش و حتی نباید اسمی ازش آورد، خواهش می کنم شما کمکم کنید که چیکار باید کنم؟
من شب خواستگاری راست حسینی به شوهرم گفتم من پرده بکارت ندارم، اول جا خورد اما بعدش قبول کرد با این شرط که خانواده اش چیزی ندونه، منم قبول کردم چون یه موضوع شخصی بین من و اون بود، ازدواج کردیم اما نمی دونم چطوری اما خانواده اش متوجه شدن و روی پسرشون فشار اوردن که طلاقم بده، واقعاً می تونه با اینکه خودش می دونسته طلاقم بده؟
سلام من به زنم خیلی شکاکم نکه ذاتاً این مدل آدم هستم بلکه رفتارایی که میکنه منو به این حالت انداخته و میترسم ادامه این ماجرا، اتفاقات بدی رو هم برای من و هم برای زنم رقم بزنه بخاطر همین میخوام پیش از وقوع آن طلاقش بدم، قاضی قبول میکنه؟