کتاب درآمدی بر حقوق فرهنگی و تنوع فرهنگی در سیاست گذاری و حقوق بین الملل به قلم یکی از اساتید برجسته دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، خانم دکتر ژانت بلیک توسط مرکز نشر آثار علمی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1395 چاپ نخست آن روانه بازار نشر شد. دکتر بلیک فارغ التحصیل مطالعات حقوقی آثار باستانی از انگلستان است که در حال حاضر دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی محسوب می شود. تألیفات متعدی از ایشان در دسترس می باشد از جمله حفاظت از حیات وحش از منظر حقوق بین الملل نشر مجد 1394، آموزش زبان یونانی باستانی نشر سینا 1395 و ... می باشد.

کتاب پیش رو در برگیرنده سه فصل اصلی است که در فصل نخست به تحلیل حقوق فرهنگی، دامنه و محتوای آن و همچنین به بررسی مسائل مهم نظری از قبیل ارکان یا نسل های حقوق بشر اختصاص یافته است. در فصل دوم، ایده تنوع فرهنگی را از منظر حقوق بشر به ورطه بررسی می کشاند و در نهایت در فصل سوم، مفهوم سازی نقش فرهنگ در توسعه و دگرگونی درک ما از این رابطه را مورد بررسی قرار می دهد.

در فصل نخست، نویسنده حقوق فرهنگی را بعنوان طبقه ای فراموش شده مورد بررسی قرار داده و با طرح دلایلی که موجب نادیده انگاری این حوزه از حقوق بشر شده، چالش های نظری ناشی از حقوق فرهنگی در کالبد ارکان و نسل های حقوق بشر مورد مداقه قرار می دهد. و در ادامه به طرح مسائلی از قبیل چه مفهومی از فرهنگ را برای حقوق فرهنگی به کار می بریم و چگونه می توان ناسازگاری آشکار میان حمایت از گونه های فرهنگی خاص و جهان شمولی استانداردهای حقوق بشر را برطرف کنیم. سپس به مفاد میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در چارچوب محتوا و دامنه حقوق فرهنگی پرداخته خواهد شد.

در فصل دوم، در این فصل ایده تنوع فرهنگی و ارتباط آن با حقوق فرهنگی مورد تشریح قرار می گیرد. ابتدا معرفی از تنوع فرهنگی صورت می گیرد. به منظور درک بیشتر از مفهوم تنوع فرهنگی، مواردی از حوزه های بالقوه تنوع فرهنگی از قبیل هویت فرهنگی، زبان، تنوع زیستی، تبادلات بین فرهنگی، رسانه ها، توسعه پایدار، میراث قرهنگی، ارزش های جهان شمول و ... مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. و در نهایت به این مسئله مهم یعنی چگونگی مواجهه حقوق بین الملل با تنوع فرهنگی پرداخته و به طور موردی به موضوع تنوع فرهنگی در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی پرداخته است.

در فصل سوم، نویسنده ارتباط فرهنگ و توسعه و همچنین نیاز به شناسایی نقش اساسی فرهنگ در توسعه و سیر تحول این اندیشه در دو دوره عمده تاریخی یعنی از دهه 1950 تا دهه 1980 و از اواخر دهه 1980 تا اواسط دهه 1990 را بررسی می کند. در نهایت به دنبال مفهوم شناختی از نقش و تأثیر فرهنگ در توسعه بوده و چگونگی ارتباط میان توسعه انسانی با فرهنگ و رابطه میان تنوع فرهنگی و توسعه تشریح می نماید.

در نهایت به ارائه اسنادی برجسته و مهم در حوزه تنوع فرهنگی و حقوق بشر از جمله اعلامیه های حقوق بشر تهران 1968، الجزایر 1976، مکزیکوسیتی 1986 و ..... و سایر اسناد مهم دیگر می پردازد. در نتیجه نویسنده با تحلیلی منطقی گزاره تنوع فرهنگی، از دل آن حقوق فرهنگی را استخراج و در مقام ارتباط و تجانس حقوق بشر قرار می دهد.