رأی وحدت رویه شماره 676 دیوان عالی کشور درخصوص ایجاد صلاحیت استثنایی برای دادگاه‌های عمومی در پرونده‌های قاچاق در مناطقی که دادگاه انقلاب تشکیل نشده است

رأی وحدت رویه شماره 676 ()- 10/3/1384
تأیید صلاحیت استثنایی دادگاه‌های عمومی در پرونده‌های قاچاق در مناطقی
که دادگاه انقلاب تشکیل نشده است
احتراماً؛ معروض می‌دارد: از شعب بیست و هشتم و سی و سوم دیوان‌عالی کشور، در استنباط از بند 5 ماده 5 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب و ماده 2 دستورالعمل نحوة رسیدگی به پرونده‌های قاچاق کالا و ارز موضوع تبصره یک ماده 4 قانون نحوه اعمال تعزیرات حکومتی راجع به قاچاق کالا و ارز مصوب 1374 مجمع تشخـیص مصـلحت نظام آراء مختلف صادر گردیده است که جریان پرونده‌های مربوطه به شرح ذیل منعکس می‌گردد:
1ـ حسب محتویات پرونده کلاسه 82/535 شعبه بیست و هشتم دیوان‌عالی کشور، مأمورین انتظامی شهرستان ایجرود زنجان در تاریخ 11/9/1382 در طرح ایست و بازرسی مقطعی در سطح حوزة استحفاظی به یک دستگاه خودرو به شماره 834 ب23 همدان مشکوک و در بازرسی به عمل آمده، تعداد بیست و سه کیسه شکر پنجاه کیلویی که 10 کیسه آن متعلق به آقای توفیق‌بقایی و بقیه متعلق به آقای احمد صالحیان بوده است کشف و به گمرک زنجان تحویل می‌نمایند. متهمان به اقدامات اداره گمرک شهرستان مذکور مبنی بر ضبط کالای مکشوفه در فرجه قانونی اعتراض نموده که مراتب به دادگاه انقلاب اسلامی زنجان منعکس و به کلاسه 62664/82 ثبت و در شعبه دوم دادگاه انقلاب این شهرستان به تصمیم ذیل منتهی گردیده است:« درخصوص اعتراض آقایان: 1ـ توفیق بقایی فرزند محمد 2ـ احمد صالحیان فرزند سعید نسبت به تصمیم اداره گمرک زنجان بر ضبط شکر خارجی با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه کالای مزبور در شـهرستان ایـجرود کشـف گـردیده اسـت و برابر ماده 2 دستورالعمل نحوة رسیدگی به پرونده‌های قاچاق کالا و ارز موضوع تبصره یک ماده4 قانون نحوه اعمال تعزیرات حکومتی راجع به قاچاق کالا و ارز در شهرستان‌ها و بخش‌هایی که دادگاه انقلاب اسلامی تشکیل نشده است دادگاه‌های عمومی صالح به رسیدگی می‌باشد، لذا قرار عدم صلاحیت این دادگاه به صلاحیت دادگستری شهرستان ایجرود صادر و اعلام می‌نماید.» پرونده تحت کلاسه 82/786 در شعبه اول دادگاه عمومی ایجرود مطرح و با عنایت به صراحت بند 5 از ماده 5 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب به حدوث اختلاف در صلاحیت منجر گردیده که شعبه بیست و هشتم دیوان‌عالی کشور طی دادنامه 510 ـ 4/12/1382 به شرح ذیل حل اختلاف نموده است:
«در خصوص حدوث اختلاف در رسیدگی به اعتراض آقایان توفیق بقایی و احمد صالحیان نسبت به عملکرد گمرک زنجان در ضبط 1150 کیلوگرم شکر خارجی بین شعبه اول دادگاه عمومی ایجرود و شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی زنجان با ملاحظه استدلال شعبه اول دادگاه عمومی ایجرود و استناد به بند5 ماده5 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب با تأیید نظر شعبه اول دادگاه عمومی ایجرود حل اختلاف می‌گردد. »
2ـ طبق مندرجات اوراق پرونده کلاسه 12/72/92 شعبه سی و سوم دیوان‌عالی کشور در تاریخ 21/10/1382 مقدار 20 طاقه پارچه خارجی توسط نیروی انتظامی حوزة شهرستان ایجرود از آقای احمد مرادی فرزند مصطفی کشف و طبق قبض انبار شماره گمرک زنجان 285458ـ 22/10/1382 ضبط گردیده است. متهم در فرجه قانونی به اقدامات معموله اعتراض و مراتب طی نامه مورخ 27/11/1382 به دادگاه عمومی و انقلاب اسلامی زنجان منعکس و در شعبه دوم دادگاه مزبور تحت کلاسه663316/82 به شرح ذیل به صدور دادنامه 457ـ 28/11/1382 منتهی گردیده است: « در خصوص اعتراض آقای احمد مرادی نسبت به تصمیم گمرک زنجان با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه کالای مزبور در شهرستان ایجرود کشف گردیده است و برابر ماده 2 دستورالعمل نحوة رسیدگی به پرونده‌های قاچاق کالا و ارز موضوع تبصره یک ماده4 قانون نحوة اعمال تعزیرات حکومتی راجع به قاچاق کالا و ارز، در شهرستانها و بخش‌هایی که دادگاه انقلاب اسلامی تشکیل نشده است دادگاه‌های عمومی صالح به رسیدگی می‌باشد، فلذا قرار عدم صلاحیت این دادگاه به صلاحیت دادگستری شهرستان ایجرود صادر و اعلام می‌نماید.» پس از ارسال پرونده به دادگستری شهرستان اخیرالذکر و طرح آن در شعبه اول دادگاه عمومی این شهرستان به شرح ذیل اتخاذ تصمیم گردیده است: «...... با وصف این که صراحت بند5 ماده 5 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب رسیدگی به کلیه جرائم مربوط به قاچاق و مواد مخدر را در صلاحیت دادگاه انقلاب قرار داده ‌است، علی‌هذا ضمن عدم‌پذیرش صلاحیت خود مستنداً به ماده 28 قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی پرونده جهت حل اختلاف به دیوان‌عالی کشور ارسال می‌گردد.» که شعبه سی و سوم دیوان‌عالی کشور پس از انعکاس جریان پرونده طی دادنامه 136ـ 20/3/1383 اعلام داشته: « با توجه به محتویات پرونده و لحاظ مقرّرات تبصره‌های یک و دو ماده 4 قانون نحوة اعمال تعزیرات حکومتی راجع به قاچاق کالا و ارز مصوب 1374 مجمع تشخیص مصلحت نظام و دستورالعمل نحوة رسیدگی به پرونده قاچاق کالا و ارز موضوع ماده مذکور نظریه شعبه دوم دادگاه انقلاب زنجان صائب است لذا با تأیید آن به صلاحیت رسیدگی شعبه اول دادگاه عمومی ایجرود حل اختلاف می‌گردد...»
همان طور که ملاحظه می‌‌فرمایید از شعب بیست و هشتم و سی و سوم دیوان‌عالی کشور طی دادنامه‌های فوق‌الاشعار در استنباط از بند 5 ماده 5 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب و ماده2 دستورالعمل نحوة رسیدگی به پرونده‌های قاچاق کالا و ارز موضوع تبصره یک ماده 4 قانون نحوة اعمال تعزیرات حکومتی آراء متفاوت صادر گردیده اسـت کـه در اجـرای ماده270 قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری، به منظور صدور رأی وحدت رویه قضایی، تقاضای طرح پرونده‌های مذکور را در جلسه هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور جهت اتخاذ تصمیم قانونی دارد.
به تاریخ روز سه‌شنبه 10/3/1384 جلسه وحدت رویه قضایی هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور، به ریاست حضرت آیت‌الله مفید رییس دیوان‌عالی کشور، و با حضور حضرت آیت‌‌الله درّی‌نجف‌آبادی دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران و اعضاء معاون شعب حقوقی و کیفری دیوان‌عالی کشور، تشکیل گردید.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده مبنی بر: « .... احتراماً: در خصوص پرونده وحدت رویه قضایی شماره 84/1 هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور موضوع اختلاف نظر بین شعب محترم 28 و 33 دیوان‌عالی کشور در احراز صلاحیت محاکم عمومی و انقلاب با استنباط از مقررات بند 5 ماده 5 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب 1373، تبصره2 ماده 4 قانون نحوه اعمال تعزیرات حکومتی راجع به قاچاق کالا و ارز و ماده 2 دستورالعمل اجرایی آن و نحوه رسیدگی به پرونده‌های قاچاق کالا و ارز نظریه حضرت آیت‌الله درّی‌نجف‌آبادی دادستان محترم کل کشور به شرح ذیل اظهار می‌گردد:
با تـوجه به مـقررات ماده 3 قانـون اصلاح قانون تشکیل دادگاه عمومی و انقلاب دایر بر تشکیل دادسرای عمومی و انقلاب در هر حوزه قضایی شهرستان و تکلیف قانونی دادسرا در کشف جرم، تعقیب متهم اقامه دعوی از جنبه حق الهی و حفظ حقوق عمومی وحدود اسلامی و اجرای حکم و ... شمول اطلاق مقررات مرقوم بر کلیه جرایم از جمله جرایم مربوط به قاچاق موضوع اختلاف بین محاکم عمومی و انقلاب، لیکن با توجه به احتمال حدوث اختلاف بین محاکم عمومی و انقلاب در رسیدگی به کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب طرح موضوع قابل توجیه خواهد بود که با لحاظ این مراتب و با توجه به اینکه به موجب بند5 ماده 5 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب 1373 که رسیدگی به جرائم مربوط به قاچاق را بنحو اطلاق و عام در صلاحیت دادگاه‌های انقلاب مقرر داشته است. ولی مقنن طبق قانون نحوه اعمال تعزیرات حکومتی و مقررات مربوط به آن در صورت عدم تشکیل دادگاه انقلاب از قاعده صلاحیت مطلق و عام مرجع مذکور عدول و رسیدگی به جرایم مربوط به قاچاق را در صلاحیت محاکم عمومی قرار داده است. بنابراین در فرض وجود دادگاه انقلاب اصل صلاحیت آن و در صورت عدم تشکیل دادگاه انقلاب صلاحیت رسیدگی با دادگاه عمومی می‌باشد و در ما نحن فیه چون عـدم تـشکیل دادگاه انقلاب در حوزه قضایی ایجرود مفروض است لذا رسیدگی به جرایم مربوط به قاچاق در حوزه قضایی مذکور با دادگاه عمومی ایجرود خواهدبود.
بنابراین رأی شعبه محترم 33 دیوان‌عالی کشور که با لحاظ این مراتب صادر گردیده منطبق با اصول و موازین قانونی تشخیص و مورد تأیید است. » مشاوره نموده و به اتفاق آراء بدین شرح رأی داده‌اند:
رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور
هر چند به صراحت ماده5() قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری()، رسیدگی به جرائم مربوط به قاچاق و مواد مخدر علی‌الاطلاق به دادگاه انقلاب منطقه یا استان محول گردیده ولی از آنجایی که مجمع تشخیص مصلحت نظام، با عنایت به اهمیت بزة قاچاق کالا و ارز و اثرات سوء آن، به منظور رعایت غبطة مملکت و ممانعت از بروز اختلالات بیشتر در امور ارزی، ضرورت تسریع در رسیدگی و اعمال مجازات قانونی خارج از تشریفات آیین‌دادرسی کیفری را مطابق تبصرة 1 ماده 4 قانون اعمال تعزیرات حکومتی راجع به قاچاق کالا و ارز مصوب 1374() تجویز نموده و در ماده2 دستورالعمل مربوط به آن مقرر گردیده: «در شهرستان‌ها و بخش‌هایی که دادگاه انقلاب تشکیل نشده دادگاه‌های عمومی به پرونده‌های قاچاق کالا و ارز رسیدگی خواهند نمود.» با این تقدیر اصل صلاحیت قانونی دادگاه محل وقوع جرم، درصورت عدم تشکیل دادگاه انقلاب پـذیرفتـه شده وبه عقیده اکثریت اعضای هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور رأی شعبه سی و سوم در حدی که با این نظر انطباق دارد صحیح تشخیص می‌گردد. این رأی طبق ماده270 قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در موارد مشابه برای شعب دیوان‌عالی کشور و دادگاه‌ها لازم‌الاتباع می‌باشد.