آسیب‌های گوناگونی همواره مهم‌ترین و اصلی‌ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده را تهدید می‌کند. عواملی همچون فوت یکی از والدین یا فرزندان، طلاق، بیماری، فقر، اعتیاد به مواد مخدر، سوء رفتار و غیره از جمله مواردی هستند که نه تنها با تهدید انحلال بنیان خانواده، جامعه را نیز با چالش‌هایی رو به رو می‌سازد. یکی از مهم‌ترین عوامل تهدیدکننده ارادی انحلال نهاد خانواده، طلاق است. این عامل تا جایی اهمیت دارد که همواره توجه دولتمردان، دانشمندان، جامعه‌ شناسان، روانشناسان و دیگر اقشار جامعه را به منظور رفع و حل عوامل طلاق و آثار آن جلب نموده است.

قوانین و مقررات حاکم بر نهاد خانواده پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دستخوش تغییراتی شد و رویکرد اسلامی کردن قوانین مترتب با نهاد خانواده به مرور در اصلاحات قانون مدنی و همچنین نسخ بخش عمده ای از قانون حمایت خانواده مصوب 1353 و وضع قانون حمایت خانواده جدید نمود پیدا کرد از جمله این تغییرات، پایان دادن به حق ولایت مادر بر اولاد و اختصاص این حق صرفاً به پدر و جدپدری و همچنین ایجاد محدودیت ازدواج زن مسلمان با مرد غیرمسلمان می توان نام برد. نهاد طلاق نیز به تناسب مقتضیات زمان از نظر قانونگذار دور باقی نماند و با اصلاحات اساسی سعی شد تا از مسیر سهل و آسان دستیابی به طلاق به مسیر سخت و دشوار تغییر رویکرد داده تا بتواند حداقل با برگزاری جلسات مشاوره متعدد زوجین را از تصمیم بر طلاق منصرف نماید. از این رو، پیش از پرداختن به انواع مختلف طلاق، لازم است با اصطلاحاتی آشنا شویم.

 

طلاق به چه معناست؟

همانطور که پیش تر بیان شد، طلاق نوعی مسیر ارادی به منظور پایان بخشیدن به نهاد خانواده یا انحلال رابطه زوجیت است. این انحلال ارادی با مراجعه یکی از زوجین یا هر دو به محاکم خانواده آغاز و با صدور حکم بر گواهی عدم امکان سازش یا الزام مرد بر طلاق زوجه و قرائت صیغه طلاق در دفاتر ازدواج و طلاق پایان می یابد اما ممکن است برای برخی از زوجین پایان راه یک رابطه مشترک مشروع و قانونی باشد و برای عده ای دیگر خیر؛ ایجاد رابطه زوجیت همراه با تحقق حق ها و تکالیفی است که پس از پایان دادن به این رابطه، همچنان گریبان گیر یکی از زوجین یا هر دو می تواند باشد از جمله این تکالیف، تکلیف مرد به پرداخت مهریه زن که ممکن است با اثبات اعسار مرد و تقسیط مهریه، این تکلیف مالی سال ها بر دوش مرد باقی بماند یا حق حضانت و حق ملاقات اولاد که زن و مرد برای امورات اولاد خود ناچار به دیدار با یکدیگر باشند و همچنین رسیدگی به امور اولاد خود. همه این مسائل از جمله موجباتی است که با یک تصمیم ارادی و قلبی به منظور تشکیل نهاد خانواده و زندگی مشترک آغاز می گردد اما با پایان دادن ارادی به آن، عملاً برخی حق ها و تکالیف تبعی آن، باقی می ماند.

منظور از رجوع چیست؟

رجوع به رابطه زوجیت به معنای داشتن اراده واقعی مرد به شروع دوباره رابطه زناشویی و تشکیل دوباره‌ی خانواده با همسر مطلقه‌ی خود است. به زبان ساده، مرد در دوران عده طلاق رجعی(نوعی از طلاق)، می تواند با تمهیدات از قبیل اعلام به دفتر ازدواج و طلاق، و اعلام به همسر خود، از طلاق رجوع کرده و رابطه زوجیت را مجدد احیاء کند.

منظور از مدت عده چیست؟

منظور از مدت عده، یک بازه زمانی پس از پایان نکاح است که در این مدت، زن نمی‌ تواند با مرد دیگری ازدواج کند. علت در نظر گرفتن این بازه زمانی در دین اسلام و نفوذ آن در قوانین جمهوری اسلامی ایران، اطمینان از نداشتن فرزند و پاک بودن رحم است. بسته به این که چه عاملی باعث پایان نکاج زوجین شده باشد، نوع نکاح دائم یا موقت بوده باشد، زن باردار یا غیرباردار بوده باشد، مدت عده متفاوت می‌ گردد:

مدت عده در طلاق بعد از نکاح دائم، به اصطلاح 3 طهر است. طهر به روزهای پاکی زن از حیض گفته می‌شود. بنابراین در مواردی که عقد میان زوجین دائم بوده است، مدت عده بعد از طلاق 3 ماه خواهد بود. در صورتی که زوجه باردار بوده باشد، صرفنظر از دائم یا موقت بودن عقد، مدت عده تا زمان وضع حمل خواهد بود.

نکته: در صورتی که پایان نکاح به موجب فوت زوج بوده باشد، صرفنظر از دائم یا موقت بودن عقد، مدت عده 4 ماه و 10 روز می‌ باشد.

 

منظور از عسر و حرج چیست؟

عسر و حرج که به معنی سختی و مشقت می‌ باشد، به حالتی اطلاق می‌ گردد که زن به واسطه سختی از ادامه زندگی با همسر خود ناتوان می‌ گردد. به عبارتی، ادامه زندگی با آن مرد برای زن غیرممکن می‌ شود. مطابق با تبصره ماده 1130 قانون مدنی، موارد ذیل از جمله برخی از مصادیق اصلی عسر و حرج زن محسوب می شود که البته این موارد حصری یا محدود به همین پنج مورد نیست بلکه زن می تواند با اثبات نوع خاصی از عسر و حرج خویش، و تشخیص قاضی رسیدگی کننده به پرونده مبنی بر احراز وجود عسر و حرج در زن، حکم بر الزام مرد به طلاق زوجه صادر کند؛ 

  1. ابتلای زوج به یک یا چند نوع بیماری صعب‌العلاج جسمی یا روانی که زندگی خانوادگی را مختل کرده باشد.
  2. هرگونه سوء رفتار مستمر زوج یا ضرب و شتم
  3. اعتیاد زوج به مواد مخدر یا مشروبات الکلی که اساس زندگی را مختل کرده باشد
  4. ترک زندگی به مدت 6 ماه متوالی (پیوسته) یا 9 ماه متناوب در مدت یک سال بدون دلیل و معذر موجه
  5. محکومیت زوج به حبس قطعی 5 سال یا بیشتر

 

انواع طلاق چیست

مطابق با ماده 1143 قانون مدنی، طلاق بر دو نوع است؛ طلاق رجعی یا طلاق بائن.

طلاق رجعی

طلاق رجعی به نوعی از طلاق گفته می‌ شود که در آن، مرد حق رجوع در مدت عده را دارد. منظور از حق رجوع مرد در طلاق رجعی، این است که مرد در مدت عده می‌ تواند با قصد و اراده واقعی از طریق هر عمل یا لفظی، تصمیم خود بر برقراری مجدد رابطه زناشویی را اعلام نماید. در طلاق رجعی، در صورتی که مرد قصد رجوع داشته باشد نیازی به خواندن عقد مجدد نیست؛ چراکه طبق قانون، زن همچنان همسر شرعی و قانونی مرد باقی خواهد ماند و تمام آثار زوجیت مانند نفقه همچنان باپرجاست و علاوه بر این، در صورت فوت یکی از زوجین در دوران عده، به دیگری سهم الارث تعلق می‌ گیرد. در واقع اگر مرد متقاضی طلاق باشد، و دادگاه گواهی عدم امکان سازش صادر کند، زن و مرد با مراجعه به یکی از دفاتر ازدواج و طلاق و تشکیل پرونده طلاق، تا پایان عده طلاق رجعی، زن محق است در منزل شوهر سکونت داشته باشد و یا اینکه از این حق بگذرد و انصراف خود را اعلام کند اما این حق سکونت زن، تأثیری در حق رجوع مرد به رابطه زوجیت ندارد. 

طلاق بائن

طلاق بائن به نوعی از طلاق گفته می‌ شود که ناشی از کراهت زن نسبت به شوهر یا کراهت دو طرف نسبت به هم شکل می گیرد و حق رجوعی بدواً برای مرد ایجاد نمی شود. از این رو، در طلاق بائن رابطه زوجیت پایان یافته و زن دیگر به عنوان زوجه محسوب نمی‌ شود. آثار زوجیت نیز پایان یافته تلقی می‌ شود و هیچ حقی مانند نفقه از سوی زن قابل پیگیری نمی‌ باشد. در صورت فوت یکی از زوجین در دوران عده، ارثی به دیگری تعلق نمی‌ گیرد. در صورت تمایل به ازدواج مجدد میان زوج و زوجه، لازم است عقد جدیدی جاری شود.

طلاق بائن شامل؛

  1. طلاق زن یائسه( در این قسم از طلاق بائن، ضرورتی بر حفظ عده طلاق بر زن نیست).
  2. طلاق باکره یا غیرمدخوله: یعنی پیش از نزدیکی طلاق صورت گیرد
  3. سومین طلاق بعد از سه ازدواج متوالی زن و مرد: در این حالت سومین طلاق از نوع بائن خواهد بود. در صورتی که مرد قصد دوباره بر ازدواج با زن مطلقه‌ خود را داشته باشد، لازم است زن با مرد دیگر ازدواج کرده و رابطه زناشویی داشته باشد. سپس مطلقه گردد تا مرد بتواند با همان زن دوباره ازدواج نماید.
  4. طلاق خلع: در طلاق خلع، زن به خاطر کراهتی که از مرد دارد حاضر است با بخشش مالی اعم از عین مهریه، بیشتر یا کمتر از ارزش مهریه به مرد، طلاق بگیرد. بالعکس طلاق رجعی که در مدت عده طلاق برای مرد حق رجوع پیش بینی شده بود، در طلاق خلع این حق رجوع برای زن پیش بینی شده با این تفاوت که زن می تواند به عین فدیه(مالی که به شوهرش بخشیده تا طلاق بگیرد) رجوع کند اما با رجوع زن به فدیه، رابطه زوجیت احیاء نمی شود بلکه در این صورت، طلاق خلع بع طلاق رجعی تبدیل شده و این مرد است که حق رجوع به رابطه زوجیت را دارد و در صورت عدم بهره مندی از حق رجوع خویش تا پایان مدت عده، طلاق قطعی شده و برای احیای رابطه زوجیت بایست مجدد ازدواج کنند. 
  5. طلاق مبارات: در طلاق مبارات، زن و مرد هر دو نسبت به هم کراهت و تنفر دارند. در واقع، زن می‌تواند با بخشش بخشی از مهریه خود درخواست طلاق مبارات کند، و در دوران عده حق رجوعی برای هیچ یک از زوجین ایجاد نمی شود.