1)  تامین خواسته برای حفظ خواسته و دستور موقت برای حفظ موقعیت فوری متقاضی است.

مثال برای اولی: شخصی مدعی می‌شود کالایی که خریداری نموده را باید سه ماه دیگر تحویل بگیرد ولی چون احتمال می‌رود مال از جانب فروشنده (یا سایرین) تلف شود، تقاضای تأمین خواسته می‌کند. مثال برای دومی: قانوناً حق نگهداری و تربیت طفل (حضانت) با پدر است. ولی مادر ادعا می‌کند که پدر به جنون ادواری مبتلا است و در ماه آینده بیماریِ او باز می ­گردد. لذا درخواست می‌کند تا زمانِ اثباتِ ادعا، کودک به یکی از مراکزِ نگهداریِ کودکان سپرده شود.

2) مرجع صالح در قرار تأمین و قرار دستور موقت، همان دادگاهی است که نسبت به دعوای اصلی صلاحیت دارد. اما فقط در دستور موقت، اگر موضوعِ درخواست از حوزۀ آن دادگاه (اصلی) خارج باشد، دادگاهی که موضوعِ دستورِ موقت در آنجا است صلاحیت بررسی دارد.

3) برای صدور قرار تأمین خواسته، صرفاً بررسی و احراز شرایط عمومی اقامه دعوا (مثل ذی نفعی و...) کافی است. ولی برای صدور دستور موقت، علاوۀ بر اینها، احراز فوریت قضیه نیز لازم است.

4) همانطور که گفته شد برای قرار تأمین اصولاً باید خساراتِ احتمالی را تأمین کرد مگر در استثنائاتِ مادۀ 108 قانون آیین دادرسی مدنی ولی در دستور موقت، همیشه و بلا استثناء باید تأمین داد.

5) دستور موقت ممکن است باعث شود که مالی، توقیف شود یا شخص، از انجام عملی ممنوع شود یا بالعکس، او وادار به انجام کاری شود. ولی برای قرار تأمین خواسته، خواسته باید مالی باشد معلوم و معین که قابل بازداشت باشد.