در فرایند دادرسی خوانده در تلاش است تا در مقابل ادعای خواهان از خود دفاع کند و از 3 طریق می تواند این کار را انجام دهد.
اول؛ دفاع -به معنای اخص (ورود به ماهیت دعوا و انکار و نفی حقی که خواهان برای خود درنظر گرفته)
مثلا "الف" از "ب" شکایت می کند: که "ب" پولی از او قرض گرفته و باید 1 ماه قبل، آن را پس می داده ولی هنوز هیچ پرداختی نداشته است. "ب" در اینجا مستقیم وارد ماهیت دعوا می شود یا می گوید خیر من از "الف" پول نگرفتم یا می گوید بله گرفتم ولی همان 1 ماه پیش به او برگرداندم.
دوم؛ دعوای متقابل (در مقابل دادخواستی که خواهان به دادگاه داده، خوانده نیز دادخواستی به دادگاه می دهد)
مثلاً "الف" از "ب" شکایت می کند که "ب" مبلغ 5 میلیون تومان خسارت به دلیل تصادفی که با الف داشته باید به او بپردازد. در مقابل "ب" دادخواستی به دادگاه می دهد که من 10 میلیون تومان هزینۀ بیمارستانی که "الف" درآن به دلیل تصادف بستری بود را پرداخت کردم و خسارت "الف" جبران شده است.
این نوع دفاع چند شرط دارد که باید رعایت شود:
یک: بر اساس ماده 141 قانون آیین دادرسی مدنی اقامۀ آن باید از سوی خوانده باشد.
دو: با موضوع دعوا اتحاد منشاء داشته باشد (درمثال بالا، تصادف منشاء دعواست).
سه: ارتباط کامل وجود داشته باشد (در مثال بالا پرداخت هزینه بیمارستان با پرداخت دوبارۀ خسارتِ تصادف ارتباط کامل دارد).
چهار: بر اساس ماده 143 قانون آیین دادرسی مدنی این دفاع باید تا پایان اولین جلسه دادرسی صورت گیرد.
سوم؛ ایرادات (موردی است که خوانده مستقیم از خود، دربارۀ موضوع دعوا دفاع نمی کند بلکه به شرایط شکلی دادرسی اعتراض دارد)
ایرادات به 3 دسته تقسیم می شوند:
ایراداتی که مرجع رسیدگی را عوض می کنند
1ـ ایراد به عدم صلاحیت ذاتی مرجع رسیدگی کننده: مثلا الف از ب در دادگاه حقوقی شکایت می کند که ب او را با چاقو زخمی کرده؛ ب در پاسخ ایراد می کند که این دعوا باید در دادگاه کیفری 2 که صالح است، رسیدگی شود نه دادگاه حقوقی. این امر جز قواعد آمره است و قاضی باید آن را قبول نماید و در هر مرحله از دادرسی می توان این ایراد را مطرح کرد.
2_ ایراد عدم صلاحیت نسبی: مثلا الف از ب که در کرج زندگی می کند در دادگاه تهران شکایت می کند؛ ب در پاسخ می گوید مرجع صالح به رسیدگی دادگاه محل اقامت خوانده (کرج) است نه تهران. قاضی می تواند این ایراد را نادیده بگیرد و به رسیدگی ادامه دهد. این ایراد باید تا پایان اولین جلسه دادرسی گفته شود.
3_ ایراد امر مطرح شده (دعوا در دو دادگاه مطرح شده است): مثلا الف از ب در دادگاه تهران شکایت می کند ب در پاسخ می گوید همین دعوا در دادگاه دیگری در حال رسیدگی است در اینجا قاضی 2 راه دارد؛ اگر دعوای دیگر در همان دادگاه مطرح شده باشد قاضی به هر 2 دعوا یکجا رسیدگی می کند.و اگر دعوای دیگر در دادگاه دیگری مطرح شده باشد به دعوا رسیدگی نمی کند و پرونده را برای آن دادگاه می فرستد. دعوای دیگر باید دقیقا بین همان اشخاص با همان منشاء باشد و یا اگر همان دعوا نیست با ادعای خواهان ارتباط کامل داشته باشد.
ایراداتی که در روند رسیدگی مانع موقتی ایجاد می کنند؛ یعنی بعد از رفع مانع رسیدگی دوباره آغاز می شود
1_ ایراد عدم اهلیت یا عدم احراز سمت: براساس ماده 105 قانون آیین دادرسی مدنی؛ «هرگاه یکی از اصحاب دعوا فوت نماید یا محجور شود (اهلیت خود را از دست بدهد) یا سمت یکی از آنان که به موجب آن سمت داخل دادرسی شده زایل گردد، دادگاه رسیدگی را به طور موقت متوقف می کند و مراتب را به طرف دیگر اعلام می کند و پس از تعیین جانشین و درخواست ذینفع، جریان دادرسی ادامه مییابد...»
2_ایراد ردّ دادرس: اگر مواردی که در ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی در خصوص ردّ دادرس (مقام رسیدگی کننده: قاضی) وجود داشته باشد یا بعداً به وجود بیاید، قاضی نباید به پرونده رسیدگی کند و پرونده را به دادرس دیگری تحویل دهد.
برای مثال در شکایتی که الف از ب نموده، ب در پاسخ می گوید دادرس با الف فامیل است (بند یک ماده 91).
3_ ایراد تامین دعوای واهی: ماده 109 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می کند؛ «در کلیه دعاوی مدنی اعم از دعاوی اصلی یا طاری و درخواست ها مربوط به امور حسبی [به استثنای مواردی که قانون امور حسبی مراجعه به دادگاه را مقرر داشته است] خوانده می تواند برای تأدیه خسارت ناشی از هزینه دادرسی و حقالوکاله که ممکن است خواهان محکوم شود از دادگاه تقاضای تأمین نماید». یعنی خوانده می گوید خواهان باید مبلغی را به صندوق دادگستری بسپارد تا اگر در دعوا محکوم شد خساراتی که ممکن است متحمل شوم به راحتی جبران شود.
4_ ایراد تأمین اتباع بیگانه در این مورد ماده 144 قانون آیین دادرسی مدنی می گوید" «اتباع دولت های خارج چه خواهان اصلی باشند و یا به عنوان شخص ثالث وارد دعوا گردند بنا به درخواستِ طرفِ دعوا، برای تأدیۀ خساراتی که ممکن است بابت هزینه دادرسی و حقالوکاله به آن محکوم گردند باید تأمین مناسب بسپارند درخواست اخذ تأمین فقط از خواندۀ تبعۀ ایران و تا پایان جلسه اول دادرسی پذیرفته میشود».
ایراداتی که مانع همیشگی در روند دادرسی ایجاد می کنند و دیگر نمی توان آن را به جریان انداخت
1_ ایراد عدم توجه دعوا: مثلا در شکایت الف از ب، ب در پاسخ می گوید شخصی که الف از آن شکایت دارد من نیستم بلکه آن، برادر من است یا شخصی دیگر.
2_ ایراد امر قضاوت شده: در صورتی که دعوای مطرح شده قبلا در همان دادگاه یا دادگاه دیگری قضاوت شده باشد (مثل ایراد امر مطرح شده، اما رای صادر شده باشد) خوانده می تواند ایراد کند.
3_ ایراد بینفعی خواهان: مثلا در دعوای الف علیه ب، ب می گوید الف ذینفع دعوا نیست بلکه ذینفع پدرِ الف است نه خود آن.
4_ ایراد عدم ترتّب آثار قانونی به دعوا: مثلا الف از ب شکایت کند که ب، خانه ای را به من هدیه داده (هبه کرده) اما تحویل نداده است، ب در پاسخ می گوید این دعوا اثر قانونی ندارد زیرا الف در آن خانه سکونت نکرده است (قبض نکرده است، هبه ای که قبض نشده باشد صحیح نیست در اصل، هبه شکل نگرفته و الف حق شکایت ندارد).
5_ ایراد عدم مشروعیت مورد دعوا: مثلا در شکایت الف از ب درخصوص پرداخت مبلغی که بدهکار بوده است، ب در جواب می گوید این بدهی ناشی از قمار بوده است که خلاف شرع و قانون است.
6_ ایراد جزمی نبودن دعوا (خواهان مطمئن نیست که حق دارد) خواهان ذینفع شمرده نمی شود.
7_ ایراد به زمان اقامه دعوا؛ خواهان باید در موعد مقرر از خوانده شکایت کند.