به طور کلی پنج راه برای اعتراض به رأی دادگاه وجود دارد

 

 اول؛ واخواهی

واخواهی نسبت به احکام غیابی دادگاه انجام می ­گیرد. مهلت واخواهی برای افراد داخل ایران 20 روز و برای افراد مقیم خارج از کشور 2 ماه از تاریخِ ابلاغِ واقعی حکم است. اگر واخواهی صورت گیرد از اجرای حکم قبلی تا صدور حکم جدید جلوگیری می­ شود، مرجع واخواهی همان دادگاهی است که حکم غیابی را صادر کرده است.

دوم؛ تجدیدنظر

ابتدا باید بدانیم که یک سری از آرا اصولاً قابل تجدیدنظرخواهی نیستند. این موارد در ماده 331 قانون آیین دادرسی مدنی ذکر شده است. درخصوص قرارها نیز ماده 332 گفته است که قرار هایی نظیر قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا و قرار سقوط دعوا یا قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا چنانچه حکم صادرشده از دادگاه قابل اعتراض نباشد خود به صورت جداگانه قابل اعتراض نیست. مهلت تجدیدنظرخواهی نیز همانند مورد واخواهی 20 روز برای اشخاص مقیم ایران و دو ماه برای اشخاص مقیم خارج ازکشور تعیین شده مرجع رسیدگی به تجدیدنظر دادگاه تجدید نظر مرکز استان است.

سوم؛ فرجام

رسیدگی فرجامی عبارت است از تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواستِ فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی. احکامی را که می ­توان نسبت به آنها فرجام خواهی کرد در ماده 367 قانون آیین دادرسی مدنی ذکر شده که مختص آرای دادگاه بدوی است و موارد فرجام خواهی آرای دادگاه تجدید نظر در ماده 368 ذکر گردیده.

مرجع رسیدگی به فرجام خواهی دیوان عالی کشور است که به صورت شکلی به رای رسیدگی می کند. اصحاب دعوا در جلسه دادگاه حضور ندارند و رای در صورت ابرام یا نقض آن به آنها ابلاغ خواهد شد.

چهارم؛ اعاده دادرسی

ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می کند؛ «نسبت به احکامی که قطعیت یافته ممکن است به جهات ذیل درخواست اعاده دادرسی شود:

  1. -    موضوع حکم مورد ادعای خواهان نباشد
  2. -    حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد
  3. -    وجود تضاد در یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا به مواد متضاد باشد
  4. -    پس از صدور حکم اسناد جدیدی مطرح شود

مهلت درخواست اعاده دادرسی نیز همانند واخواهی و تجدید نظر برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دوماه می باشد شروع این مدت نسبت به آرای حضوری قطعی از تاریخ ابلاغ آن ها و نسبت به آرای غیابی از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر می ­باشد.

ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی بیان می دارد: «اعاده دادرسی را به دو قسمت اصلی و طاری تقسیم کرده است. اعاده دادرسی اصلی عبارت است از اینکه متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست نماید و اعاده دادرسی طاری عبارت است از این که در اثنای یک دادرسی، حکمی به عنوان دلیل ارائه شود و کسی که حکم یاد شده علیه او ابراز گردیده نسبت به آن درخواست اعاده دادرسی نماید».

مرجع تقدیم دادخواست اعاده دادرسی اصلی دادگاهی است که صادر کننده همان حکم بوده و درخواست اعاده دادرسی طاری به دادگاهی تقدیم می گردد که حکم در آنجا به عنوان دلیل ابراز شده است.

پنجم؛ اعتراض ثالث

اگر در خصوص دعوای رأی صادر شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد می تواند نسبت به آن رای اعتراض نماید. شخص ثالث حق دارد به هر گونه رای صادره از دادگاه های عمومی انقلاب و تجدید نظر اعتراض نماید و نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده آنان در تعیین داور شرکت نداشته اند می توانند به عنوان شخص ثالث اعتراض کنند.

اعتراض شخص ثالث بر دو قسم است:

اعتراض اصلی که عبارت است از اعتراضی که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد و اعتراض طاری یا غیر اصلی که عبارت است از اعتراض یکی از طرفین دعوا به رئیس سابق در یک دادگاه صادر شده و طرف دیگر برای اثبات مدعای خود در اثنای دادرسی آن را ابراز نموده است.

زمان طرح اعتراض ثالث: اعتراض شخص ثالث قبل از اجرای حکم مورد اعتراض قابل طرح است و بعد از اجرای آن در صورتی می توان اعتراض نمود که ثابت شود حقوقی که اساس و مأخذ اعتراضات به جهتی از جهات قانونی ساقط نشده باشد.

اعتراض ثالث موجب تاخیر اجرای حکم قطعی نمی باشد در مواردی که جبران ضرر و زیان ناشی از اجرای حکم ممکن نباشد دادگاه رسیدگی کننده به اعتراض ثالث به درخواست معترض ثالث پس از اخذ تامین مناسب قرار تاخیر اجرای حکم را برای مدت معین صادر می کند.